زگینامه ی شهید محمود پازوکی
محمود در روز بیست و ششم مردادماه سال 1338 در پاکدشت به دنیا آمد. روزهای کودکی را با شادی پشت سر گذاشت و به آموختن علم پرداخت.
محمود مثل تمامی اعضای خانوادهاش فرهنگی بود و شغل شریف معلمی را اختیار کرده بود. پیش از آنکه موج اعتراضات مردمی در قالب انقلاب شکل بگیرد، یکی از فعالان مبارزات بود و اعلامیهها و بیانیههای رهبر انقلاب را پخش میکرد و در راهپیماییهای ضد رژیم پهلوی شرکت داشت.
با پیروزی انقلاب اسلامی، به یک شخصیت محوری در منطقه تبدیل شد و با شرکت در تأسیس و اقدامهای عملی دفتر تبلیغ معارف اسلامی پاکدشت و پذیرش مسئولیت پایگاه مقاومت بسیج منطقه، دوباره در صحنههای جدی انقلاب حاضر شد و بیچشمداشت مالی، اوقات خود را صرف فعالیتهای شبانهروزی در دفتر تبلیغ و پایگاه بسیج میکرد، تا اینکه جنگ تحمیلی آغاز شد و عاشقان و واصلان را به سوی خود خواند. او نیز یکی از آنان بود:
او عشق را دریافت و چونان پرندهای آزاد از قفس، دست از شهر و دیار و خانوادهاش کشید، سنگر علم و تدریس را رها کرد و در سنگر مبارزه با دشمن جای گرفت.
بعد از شرکت در عملیات بیتالمقدس در عملیات والفجر مقدماتی، از ناحیه نخاع و و ستون فقرات آسیب دید و به طور موقت فلج شد. خانواده نگرانش بودند و پیدا و پنهان از شدت اندوه اشک میریختند؛ اما او با نفس مطمئنش به آنان دلداری میداد و میگفت:
« من از خدا خواستهام خوب شوم و بتوانم تا رسیدن به سعادت شهادت بجنگم. میدانم که دعایم مستجاب میشود».
و چنین شد. خیلی زود حالش خوب شد. مادر از فرصت استفاده کرد و آرزوی قلبیاش را بر زبان آورد: «پسرم چرا دختری خوب و مؤمن را انتخاب نمیکنی و ازدواج نمیکنی؟»
در مرام او شکستن دل مادر نبود. همان جا قول داد این بار که برگردد به خواستهی مادر تن در دهد. در دلش عشق الهی، بیش از عشق به انسانها موج میزد.
محمود عاقبت در عملیات والفجر یک، در منطقه فکه، در حالی که بیست و چهار بهار از عمرش میگذشت به شهادت رسید و عمرش را با عشق به پایان رساند.
- ۹۴/۰۳/۲۳